ناناز مامان
فینیگیلی مامان سلام دیروز صبح علی الطلوع ساعت ٦:٣٠ بیدار شدی یعنی من هر چقدئر تلاش کنتم زودتر از تو بیدار بشم تو با م.ن بیداری بعضی وقتها فکر میکنم که شاید بهتر باشه اصلاً شب نخوابم که برسم کاری بکنم چون تو که ردیابت موقع خواب هم فعاله و ومن تا بلند میشم که به کاری برسم و آماده بشم برم سرکار تو سریع خودتو بهم میرسونی !! خلاصه جون جون بغلت کرد و من کارهاتو انجام دادم ، بهت شیر دادم ، پوشکتو عوض کردم و خودم با آرتیست بازی و سرگرم کردنت با اسبابازیهات جیم فنگ شدم نمیذاری به موقع برسم و همش با یه ده دقیقه ای تأخیر حرکت میکنم ، ظهر که برگشتم بغل خاله نیکتا تو حیاط بودی و پویا هم پیشت بود تا منو دیدی شیرجه زدی خاله بهت گفت اه خجالت بکش اگه ...
نویسنده :
مامانی
10:49